بچه گمشده

بچه گمشده

جناب قاضی من شکایت دارم بابت بچه که ازش دارم زیر بار نمیره میگه از من نیست قاضی آزمایش دی ان ای دادی آره برا آزمایش بهونه میاره دی ان ای اشتباهه قاضی اینو نگو با کفش میام رو قیافت اینو گفت خودکارشو گرفت میان دوتا انگشستش و مچرخوندش و دستشو مالید ریشش و بطری آب معدنی که با خود آورده بودش نوشید و گفت خانوم شما میشه هم اسمتون و هم ماجرا از اول بگید که بدونم حکمتون رو بدم باشه من ستاره علیخانی هستم که یه روز دوشنبه میشه با دوستام رفتم بیرون ماشین بهم خورد دوستام میگفتن ستاره عمرا زنده بمونه و کسی زده بود بهم بردم بیمارستان و هزینش قبل از اینکه به هوش بیام پرداخت کرده بود و تا به هوش اومدنم موند و دوستم که ستایش بود اومده بود بالا سرم و اونی بهم زده بود رفت و دوستم بنده خدا تا ترخیصم پیشم موند و بهم گفت ستاره اون مرده کی بود ؟ستاره گفت اون فک کنم به ماشینش بر خورد کردم باشه چه آقای جلتمنی بود منو ت راه دیدم و شماره خودشو بهم داد گفت هر وقت میخاست ترخیص شه زنگ بزن و روز آخر که روز ترخیص من بود زنگ زد بهشون منو یادتون میاد گفته بودی وقتی میخاست ترخیص بشه زنگ بزنم شمارتونم دادی بهم آها آها باشه لوکیشن بفرست قط کن قط کرد اومد پرداخت کرد و بردمون خونه و چهارشنبه دیدم بعد از ظهری زنگ خونمون به صدا در اومد و اونی که زده بود اومد خونمون با خانوادش و گل شیرینی اومد خونمون نشست و پدرش مادرش حسابی نگاه من میکردن و پدرش گفت پسرمون حسابی عاشق دخترتون شده و به قول قدیمیا میگن گلوش پیش این گیر کرده و میخادش پدر ستاره یه چایی خورد و گفت کی دخترمون رو جایی دیدتش؟پدرخواستگار اون روز که تصادف کرده بود و تا به هوش اومدنش موند و اومد خونه بعدش گفت عاشق دختری شدم که خودم زیرش کردم اما خدا رو شکر زنده موند بالا سرش موند و دخترتون شبیه الناز حبیبی میدونه آب از سرمون برده که باید بریم خواستگاری اون دختره الآنم که در خدمت شماییم باشه پدر ستاره گفت من یه شرط بیشتر ندارم ستاره دخترمو مث گل میدم دستتون و انتظار دارم مث دخترتون باهاش رفتار کنین پدر خواستگار گفت باشه رو چشم باهاش خوب تا میکنیم پس برن تو یه اتاق حرفاشون بزنن دخترم ستاره رفت با پسره تو اتاق خودش نشست و ستاره گفت من نمیدونم چی به پدرو مادرت گفتی ولی هر چی هست آدم با یه تصادف زن نمیگیره مسعود گفت من عاشقتم میفهمی یا نه ستاره تو بخاطر اینکه یه خورده شبیه این بازیگرم منو میخای؟ مسعود گفت آره هر کسی باشه طمع می‌کنه جواب یک کلامه آره یا نه ستاره باشه ولی هر وقت میخواستم طلاق بگیرم زود بیای طمع نکنی مسعود گفت باشه حالا قبوله شرط دیگه نیست نه نیست حالا از اتاقم گمشو برو بیرون تا خودم اعلام کنم به تفاهم رسیدیم مسعود اول رفت بیرون آروم نشست رو مبل بعد ستاره اومد نشست کنار باباش گفت جواب مثبت دادم فردا همه کاراش انجام بدیم که شنبه رسمیش کنن باشه آزمایش اینو جوابش من سریع جور میکنم آشنا دارم اینو گفت تا فردا رفتیم آزمایش اینا رو دادیم دو شنبه عقد کردیم یه ماهی خوب بودیم بعد از یه ماه ازم بچه خواست گفتم زوده مسعود گفت ما پول داریم دردت چیه گفتم دردم اینه زیبایی افت می‌کنه نمیخام اول جوانی بچه دار شم گفتم باشه مهر سال بعد بچه دار شدم گفت چرا بچه دار شدی گفتم حالت خوبه خودت بچه میخواستی گفتم آره میخواستم و یک سال گذشته از حرفم الان میگی من چیکا کنم خو هیچی بندازش نع من نمیدازمش قهر کردم تا اومدن بچه دو روز رفتم پیش ستایش و بقیش خونه بابام و روز آخر به دنیا اومدن بچم ماشین بهم زد بردنم بیمارستان بچم زود به دنیا اومد و دو قلو یکیشون دختر و پسر مسعود پول داد به یه پرستار بکششون اینکار نکرد ولی دخترم شد چهار سالش مسعود بردش دادش به خانواده بچه دار نمیشن و پسر ازش مونده و میگه ازم نیست و شکایت کردم الآنم در خدمت شمام آقای قاضی قاضی گفت مسعود سعیدی چرا بچه خودتو دزدی یه بچه رو از مادرش جدا کردی این چند سال زندان داره و باید بریو و دومش بعد از اینکه بمیری اونم حق داره از ثروتت و چرا چیزی که از خودته رو قبول نداری تو آدم پستی هستی اینجانب مسعود سعیدی به چند سال زندان محکوم میشود و هر وقت مردی دختر هم ازت سهم میبره مسعود توف به عدالت آقای قاضی قاضی از اون حرفت که گفتی دی ان ای اشتباهه به زور تحملت کردم و الآنم توهین کردی به رایم قاضی از جاش بلند شدو اومد سمتش و یه کشیده محکم زد جا کشیده رو صورتش موند و دست بند زدن بردنش