زناتیس ها، خانواده ای ثروتمند و نزدیک به مهاجران، در هلیوپولیس، روستای استعماری که بر روی زمین های حاصلخیز در شرق ساخته شده، زندگی می کنند. مقداد زناتی فرزندانش محفود و ندجمه را بین ارزشهای مسلمان و غربی بزرگ میکند و در آرزوی دیدن نقششان در «الجزایر فرانسوی» است که به آن اعتقاد دارد. اما در مواجهه با فرانسه ای که توسط آلمان در طول جنگ جهانی دوم به زانو در آمد، الجزایری ها دوباره شروع به مبارزه برای حقوق خود کردند و حتی رویای آزادی را در سر می پرورانند. شهرک نشینان آن را یک تهدید مهلک می دانند. الجزایر سپس وارد آشوب می شود و زناتی ها تنش ها و اختلافاتی را تجربه می کنند که اتحاد خانواده را در معرض آزمایش قرار می دهد. در 8 مه 1945، زمانی که بقیه جهان پایان جنگ را جشن می گیرند، فرانسه الجزایری ها را وادار می کند تا هزینه رویای استقلال خود را بپردازند. زناتی ها معاف نخواهند شد.
خواندن