توماس پس از تصادفی عجیب بینایی خود را از دست می دهد. او در ناامیدی برای بازگرداندن او، همه چیز را برای رسیدن به آن انجام می دهد تا اینکه دون آنسلمو آلونسو: یک میلیونر عجیب و غریب که تصور می کند یک نوع دوست است، می میرد و همه اعضای بدنش را اهدا می کند و در نهایت به سود توماس ناامید می شود. دون آنسلمو آلونسو راز تاریکی دارد و این چیزی نیست که اکثراً معتقدند. به محض دریافت قرنیه ها، توماس از روز اولی که آنها را می پوشد، متفاوت به نظر می رسد. به نظر می رسد توماس مالک سابق چشم ها می شود و کم کم ذات او ناپدید می شود. در حالی که او با رویاهای هولناکی روبرو می شود که در آن شخصیت واقعی دون آنسلمو آلونسو کشف می شود: آیین های شیطانی، قربانی های انسانی و اتاق های شکنجه، TOMÁS باید بجنگد تا تبدیل به آن چیزی نشود که چشمانش می خواهند.
خواندن
فرشته سبز، مبارز بزرگ نقابدار، در کمال تعجب و بدون اینکه کسی آن را تصور کند. او همچنین در تجارت با مافیا درگیر است. پس از عدم رعایت یک مبادله مهم و کلاهبرداری از خود سازمان جنایی؛ فرشته سبز اکنون از آنها سفید می شود. هفتهها بعد مجرمان به دنبال او میگردند تا حسابش را تسویه کند، اما فرشته سبز چیزی به خاطر نمیآورد و تمام اتفاقات را انکار میکند. زمانی که او به دست تبهکاران می افتد، مردی مرموز در ازای غارت فرصتی دوباره به او می دهد. بدون هیچ جایگزین دیگری؛ فرشته سبز باید آنچه را که می خواهند انجام دهد، اگرچه مشکل واقعی کشف محل غارت یا حتی بهتر از آن است. بفهمید واقعا چه اتفاقی افتاده است برای رسیدن به حقیقت، فرشته سبز باید با تنها سلاح خود: کشتی گرفتن، با تک تک قاتل ها روبرو شود.
خواندنپس از مدتی دوری، متئو به محله ای آرام باز می گردد که پدرش در بستر مرگ است. اکنون دون روزندو، پدر متئو و صاحب خانه تشییع جنازه که نسلهاست وجود داشته است. او به عنوان آخرین وصیت خود، فروش تابوت هایی را به او واگذار می کند که به طور عجیبی هرگز قادر به فروش آن نبود و پنهان نگه می دارد. متئو دلیل واقعی فروخته نشدن تابوت ها را علاوه بر بسیاری از رازها و میراث خانوادگی دیگر نمی داند. با تمایل به انجام وصیت پدرش؛ اکنون متئو هر کاری که ممکن است برای رسیدن به آن انجام خواهد داد. چیزی که در ابتدا یک کار فروش ساده به نظر می رسید به بزرگترین وسواس او تبدیل می شود، که در نهایت به کشف میراث جنون به جا مانده از نسل های قبلی او نیز ختم می شود.
خواندندر دنیایی که در آن بی عدالتی غالب است: داستان ها، زمان ها و شخصیت ها با یک هدف مشترک در هم می آمیزند: نشان دادن راه های متفاوتی که چند مرد و زن برای عدالت می جنگند. در غرب قدیم، ماریو و فرناندو آلمادا یک جفت اسلحهباز کهنهکار شکارچی جایزه هستند که از رها کردن زندگی خود سرباز میزنند. با وجود سنش هر ماموریت برای آنها یک ماجراجویی است و هر مسیر آنها را به دیدار قهرمانان و تبهکاران بسیار منحصر به فرد هدایت می کند. بحث بر سر عقب نشینی با آخرین ماموریت تقویت می شود: دستگیری Caralampio Zurita (یک جنایتکار شیطانی که با او حساب های برجسته ای دارند.) در ازای بزرگترین پاداشی که تا به حال جمع آوری کرده اند و این به نبردهای آنها پایان می دهد تا آنها را به زندگی آرام تر برساند. .
خواندنحضور در مطب دکتر بیتل مانند حضور در نوبت هیچ پزشک دیگری نیست. از لحظه ای که بیماران وارد مطب می شوند، فضای عجیبی را درک می کنند. که همراه با سکوت شدید و تاریکی عمیق مکان را بسیار اسرارآمیز می کند. روشهای دکتر غیرمعمول است: او در میان ابزار کارش سوسکهای کوچک و مرموز دارد که وقتی در گوش بیمارانش قرار میگیرند، میتوانند هر بیماری روانی را درمان کنند. انگار این کافی نبود؛ یک نقاشی عجیب و شگفت انگیز بر روی سقف دفتر، دستور نهایی برای پایان دادن به شرایط و رسیدن به "خوشبختی ابدی" است که روش نوید آن را می دهد.
خواندن