جاودانه ها - داستان حوا
یک جاودانه، حوا، برای زندگی و آزادی خود می جنگد.نوشته شده توسط
Véronique Robert - 2009
The Immortals - Story of Eve * در سال 2239 و در زمانی که زمین بدترین تغییرات آب و هوایی را متحمل شده است. رهبران تلاش های خود را برای نجات نسل بشر متحد کرده اند و سازمانی را تشکیل می دهند که رهبر بزرگ جهان را تشکیل می دهد: NUW (جهان متحد جدید) و مستعمراتی را در سطح مریخ ایجاد کردند. یک ماشین در یک جاده روستایی خارج از پراگ رانندگی می کند. ایو 272 ساله جاویدان است، با معشوق جوانش، اولیویه، به مهمانی می رود. در ماشینی که به آنجا می رود، او به اولیویه هشدار می دهد که به هیچ کس اعتماد نکند و مراقب بازی های دیگر که کنجکاوی او را انتخاب می کنند، باشد. ایو با ترک مهمانی به اولیویه قول میدهد که چرا شبی که با او ملاقات کردهاند به پراگ گریخته است و چرا برای دریافت دعوتنامه برای یک مهمانی در کشوری که هیچکس را نمیشناخت، مشکوک بوده است. او که به آپارتمانشان در پراگ بازگشته و امن است، شروع به افشای کمی درباره گذشته خود می کند. عصر روز بعد، میزبان شب قبل، دومینیک ولاسکوز، از آنها دیدن کرد. او می خواهد بداند سازنده حوا کجاست. چرا او با کسی است؟ چه اتفاقی برای او افتاده است؟ طبیعتاً او به بازی ناپسند مشکوک است. حوا با خلاصه کردن داستانش شروع به دفاع از خود می کند. ولاسکوئز به عنوان رئیس و رهبر منطقه می نشیند و حوا را همانطور که برای بیننده به یاد می آورد گوش می دهد. او در تصاویر توضیح خواهد داد که چگونه سازنده اش برای او ظالم بوده است. بیشتر اوقات تنها می ماند. تصمیم به پایان دادن به وجود خود داشت تا در این روند با درگیر شدن با اولیویه متوقف شود. ما خواهیم فهمید که آن شب چگونه گذشت، او چگونه دو محافظ خود را ترور کرد. او که میداند برای فرار از سون سازندهاش باید شهر را ترک کند، به خانه برمیگردد تا چیزهایی را که برای سفر نیاز دارد جمعآوری کند. او در آنجا او را غافلگیر می کند و سعی می کند درسی گرانبها به او بیاموزد، معنای واقعی آن؛ "تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند". فقط یک جاودانه دیگر (نایجل) او را در ضرب و شتم او قطع می کند که رازهایی را نیز فاش می کند و به 200 سال زندگی حوا حس بیشتری می بخشد. پس از شنیدن تمام آن ولاسکوئز قضاوت خود را می گذراند؛ زیرا مرگ سون بود. تصادفی، اما نه محافظان و نایجل، او آنها را برای همیشه از پراگ اخراج می کند به یک توپ انقلاب زمستانی ... (آیا آنها منتظر خواهند بود؟)
مرحله نگارش : Continuité dialoguée
تولید : هنوز تکمیل نشده است